NA معتادان گمنام شیراز

در وبلاگ دلگشا میتونید دانش وتجربه خودرابادیگران درمیان بگذارید

NA معتادان گمنام شیراز

در وبلاگ دلگشا میتونید دانش وتجربه خودرابادیگران درمیان بگذارید

انواع اعتیادهای رفتاری علائم و نشانه ها

  • اعتیاد از هر نوعی که باشد زندگی فرد معتاد را تحت کنترل در می آور. اعتیاد به اولین و مهم ترین اولویت فرد معتاد تبدیل می شود و دیگر مسایل و مسئولیت های زندگی در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند. فردی که اعتیاد رفتاری پیدا کرده است چنان اسیر دست اعتیاد می شود که سلامت و رفاه و آسایش خود و خانواده اش را به دست فراموشی می سپارد و به محض انجام کار تکراری که به آن اعتیاد پیدا کرده است، همه هوش و حواس و فکر و ذکرش صرف برنامه ریزی برای انجام دوباره آن کار می شود. برای مثال کسی به پرخوری اعتیاد پبدا کرده است، آن چنان ذهنش به خورد و خوراک و اینکه چه باید بخورد و چند کالری باید مصرف کند و کجا غذا بخورد،چه غذایی بخورد مشغول می شود که دیگر انرژی روحی و روانی برایش باقی نمی ماند که بداند با دیگر مسایل زندگی باید چگونه برخورد کند. این نشانه های اعتیادهای رفتاری را می توان به خوبی در رفتاری کسی که به قمار اعتیاد دارد به خوبی مشاهد کرد. فردی که به قمار اعتیاد پیدا کرده است همه ساعات بیداری خود را به این فکر می کند که چه زمانی می تواند دوباره قمار کند و همه وقت و انرژی خود را صرف برنامه ریزی برای قمار بعدی می کند و نقشه می کشد که این بار چه قماری را بازی کند و چه مبلغ شرط بندی کند و برای اینکه برنده شود، چه کارهایی باید انجام دهد. فردی که به قمار معتاد است همیشه به این فکر می کند که از چه کسی پول غرض کند و برای زن و فرزند و صاحب کار خود که از مشکلاتی که وی برای خود و دیگران ایجاد می کند آگاه هستند چه داستانی بسازد و آن ها را چگونه مجاب کند. این گونه فکر کردن ها و داستان سر هم کردن تکرار و بازهم تکرار می شوند و اعتیاد رفتاری تقریباً همه زندگی فرد معتاد را اشغال می کند و چنین فردی برای دیگر کارهای زندگی وقت و فرصت و حوصله ندارد.  وقتی اعتیاد در وجود فرد ریشه می دواند، او دیگر به هیچ چیز دیگر فکر نمی کند و همه تلاش و وقت و انرژی وی در این راه صرف می شود که چونکه کاری را که به ان اعتیاد پیدا کرد است تکرار کند.

    • کاری را که به ان اعتیاد پیدا کرد است تکرار کند. 
    • فرد معتاد، علاوه بر فکر کردن به اعتیاد که لحظه ای او را به حال خود رها نمی کند بیشتر وقت و انرژی خود را برای انجام رفتار اعتیاد مانند خود صرف می کند که به اولویت اول زندگی او تبدیل شده است. فرد معتاد با اینکه می بیند اعتیاد رفتاری چه عواقب و مشکلاتی عذاب آوری برایش ایجاد کرده است اما به علت ریشه دوانیدن این نوع اعتیاد در وجودش به هیچ وجه نمی تواند فکر اعتیاد را از سر خود بیرون کند و اعتیاد رفتاری خود را کنار بگذارد. برای مثال، فردی که به قمار اعتیاد دارد، با اینکه می داند به علت بدهی هایی که به بار آورده است ممکن است خانه اش را از دست بدهد اما بازهم از قمار دست بر نمی دارد یا فردی که اعتیاد جنسی دارد با اینکه می داند سلامتش به علت ابتلا به بیماری های آمیزشی به خطر افتاده است اما بازهم حاضر نیست از اعتیاد جنسی خود دست بردارد و همچنان وقت خود را به داشتن رابطه با زنان روسپی می گذراند. معتادان رفتاری ممکن است از خطری که اعتیاد آن ها برای خودشان و اطرافیان شان ایجاد می کنند آگاه باشند اما نمی توانند دست از رفتار ویرانگر خود بردارند چون به آن رفتار اعتیاد پیدا کرده اند یا بهتر است بگوئیم به بیماری اعتیاد رفتاری مبتلا شده اند. آن ها با تکیه به اراده و خواست خود نخواهند توانست از این بیماری رفتاری بهبود پیدا کنند چون اعتیاد کاملا وجود آن ها فراگرفته و در فکر و جسم آن ها ریشه دوانیده است.

     

    ۲- تشدید تکرار مواد

    • همه تلاش می کنند که شاد و خوش باشند و احساسی خوبی داشته باشند اما بیشتر مردم به این نتیجه رسیده اند که نمی توان هر لحظه و همیشه از زندگی احساس لذت کرد و شاد و سرحال بود. اما افراد معتاد این طور نیستند چون راهی پیدا کرده اند که با آن هر وقت که دلشان خواست احساس خوبی به دست آورند و به قول معروف نشئه و سرحال باشند. از خصوصیات و ویژگی های مهم فرد معتاد این است که تحملش در برابر اضطراب و تشویش بسیار کم است و کسی که ضریب تحملش در برابر مسایل و مشکلات زندگی پائین باشد بدون شک بیشتر مواقع و هنگام روبرو شدن با مشکلات زندگی احساس ناامیدی و سرخوردگی می کند. وقتی که فرد معتاد از انجام رفتاری که به آن عادت کرده یا بهتر بگوئیم اعتیاد پیدا کرده است احساس راحتی و نشئگی می کند و آرام می گیرد دلش می خواهد که آن کار را دوباره و دوباره تکرار کند. به این ترتیب فاصله زمانی میان انجام کارهای اعتیادی کمتر و کمتر می شود و فرد معتاد مجبور می شود هر روز وقت بیشتری را برای اینکه احساس و حالت خوبی به دست آورد، صرف کند. برای مثال کسی که به پرخوری اعتیاد پیدا کرده آنقدر غذا می خورد تا مغزش ادورفین از خود ترشح می کند و او از این حالت احساس لذت کند. فرد معتاد به پرخوری در هنگام خوردن غذا فقط از لحاظ جسمی احساس لذت نمی کند بلکه علائمی از احساس لذت نیز به مغز وی ارسال می شود و از لحاظ روانی نیز احساس لذت و آرامش می کند. به این ترتیب است که فرد معتاد به پرخوری که زمانی فقط در بعضی از مواقع به خوردن بیش از حد غذا مبادرت می کرد دیگر نمی تواند جلوی این عادت و اعتیاد خود را بگیرد و ناچار می شود تا برای اینکه احساس لذت کند، هر روز بیشتر از روز قبل پر خوری کند.
    • الگو و رفتاری فرد مبتلا به اعتیاد رفتاری به رفتار و کارهایی که فرد اعتیاد مصرفی دارد بسیار شباهت دارد. همه این موضوع را می دانند که بدن انسان به مصرف مواد مخدر مثل هروئین عادت می کند. کسی که به مصرف مواد معتاد شده است بدنشان نسبت به مواد سازگاری نشان می دهد و در برابر آن از خود مقاومت نشان نمی دهد و به همین علت فرد معتاد ناچار می شود برای احساس لذت و نشئگی مقدار مصرف را بیشتر و فاصله زمانی مصرف را کم تر کند. به این ترتیب است که یک رفتار به یک عادت یا اعتیاد تبدیل می شود. کسی که به خرید کردن بیش از اندازه معتاد است با اینکه می داند مبالغ هنگفتی بدهکار است اما بازهم به علت اعتیاد رفتار دست از خرید بر نمی دارد و با خرید کردن بیشتر میزان بدهی های خود را افزایش می دهد. ذهن و فکر آن ها به خرید اعتیاد پیدا کرده است و به همین علت است که هر روز کالاهای گرانتر و بیشتری خریداری می کنند. کسی که به قمار اعتیاد پیدا کرده است از قمار بازی سیر نمی شود و اعتیاد رفتاری وی باعث می شود تا هر روز در مقایسه با روز قبل مقدار بدهی های وی بیشتر شود.معتادان به اعتیادهای رفتاری نیز همانند معتادان مصرفی از انجام رفتاری که به اعتیاد تبدیل شده است لذت می برند و آرامش پیدا می کنند. بدن آن ها نیز همانند بدن معتاد مصرفی که به مواد مخدر عادت کرده است و اگر ماده مخدر یا الکل به آن نرسد از خود بی تابی نشان می دهد اگر کاری را به برای آن ها حالت اعتیاد پیدا کرده است انجام ندهند دچار تشویش و اضطراب می شوند و میزان اعتیاد آن ها هر روز بیشتر و بیشتر می شود. جنون اعتیاد در این است که فرد معتاد با وجود آگاهی از عواقب ویرانگر اعتیاد چه اعتیاد رفتاری و چه اعتیاد مصرفی نمی تواند اعتیاد خود را کنترل یا آن را قطع کند و به همین علت زندگی خود و اطرافیان خود را تباه می کنند و به اعتیاد رفتاری یا مصرفی خود ادامه می دهند.
    • فرد معتاد به اعتیاد رفتاری با افزایش تعداد و دفعات رفتاری که به آن اعتیاد پیدا کرده است به تدریج کنترل خود را روی رفتاری که انجام می دهد از دست می دهد و به این ترتیب هم دفعات کار اعتیادی افزایش پیدا می کند و هم مدت زمانی که صرف آن کار می شود زیادتر می شود. برای مثال قمار بازی که در ابتدا فقط ده دقیقه از وقت خود را در قمار خانه صرف می کرد به تدریج آنچنان گرفتار اعتیاد رفتاری خود می شود که همه بعد از ظهر را در قمار خانه به قمار مشغول می شود به این امید که سر انجام بخت و اقبال به او کمک کنند تا بتواند پولی را که باخته است ببرد. کسی که به خرید بیش از اندازه اعتیاد پیدا کرده است با اینکه تصمیم دارد تا یک جفت کفش بخرد با رفتن به فروشگاه کنترل رفتار و اراده خود را از دست می دهد و وقتی فروشگاه را ترک می کند متوجه می شود که انواع چیزهایی را که هیچ نیازی به آن ها نداشته و قصد خرید آن ها را نیز نداشته است خریداری کرده است.

     

    ۳- وسواس اعتیاد

    • وسواس باعث می شود تا فردی که اعتیاد رفتاری دارد نتواند عواقب و عوارض اعتیاد خود را درک کند و چشم خود را روی مشکلات و بدبختی های خود می بندد. فردی که از اعتیاد رنج می برد به قدری حواسش روی اعتیاد متمرکز می شود که به هیچ دیگری در اطراف خود به جز انجام رفتار اعتیادی یا مصرف مواد فکر نمی کند. آن ها نه می توانند دنیا را ببینند و نه بلاهایی را که اعتیاد بر سر خودشان و اطرافیانشان آورده است می بینند. آن ها نمی توانند درک کنند که اعتیاد هر روز بیشتر از روز قبل به زندگی آن ها و جسم و روحشان آسیب می رساند. خلاصه اینکه آن ها دچار وسواس فکری شده اند یعنی همه فکر و خیال آن ها صرف فکر کردن به مصرف مواد یا انجام کاری است که به آن عادت یا اعتیاد پیدا کرده اند. یکی از مهم ترین نشانه ها و عوارض اعتیاد، انکار است. فرد معتاد حاضر نیست بپذیرد که به بیماری اعتیاد مبتلا شده است و هر مصیبتی که سرش می آید از همین اعتیاد است. در برنامه ۱۲قدمی از اعتیاد به عنوان نوعی ناسلامتی عقل  یاد می شود. فردی که اعتیاد رفتاری یا مصرفی دارد به خوبی می داند که این بیماری و جنون وی برایش عواقب و عوارض ویرانگری دارد اما بازهم نمی تواند از  اعتیاد دست بردارد و به اعتیاد رفتاری یا مصرفی ادامه می دهد با این توهم که این بار لذت یا نشئگی بیشتری به دست خواهد آورد. افرادی که از اعتیاد و وسواس فکری رنج می برند قادر نیستند بین دنیای خیالی و واقعیت تفاوت قایل شوند. آن ها در اصل از عارضه انکار رنج می برند و قبول ندارند که مشکلات و بدبختی های آن ها از اعتیاد سرچشمه می گیرد و دچار این توهم هستند که اگر بخواهند می توانند اعتیاد مصرفی یا رفتاری خود را کنترل کنند اما تا زمانی که انکار را کنار نگذارند و اعتراف نکنند که بیمار هستند نمی توانند از اعتیاد دست بردارند.
    • کسانی که اعتیاد رفتاری دارند در ذهن خود دنیای دیگری خلق می کنند که با اعتیاد آن ها سازگاری دارد. برای مثال فردی که اضافه وزن دارد و باید وزن خود را کاهش دهد به چای اینکه غذای کمتری بخورد تا لاغر شود به علت اعتیاد رفتاری، پرخوری می کند. فردی که به اعتیاد جنسی دارد فکر می کند اگر برای ارضای اعتیاد جنسی خود به روسپی خانه برود یا زنی را به چنگ آورد، همه کمبودهای زندگیش برطرف خواهد شد. کسی که به هم وابستگی اعتیاد دارد همیشه به این فکر می کند که وظیفه دارد مشکلات دیگران را حل کند و آن ها را از فلاکت و بدبختی نجات دهد. فرد معتاد به هم وابستگی به طور ناخواسته و غیر ارادی، مشکلات روانی و عاطفی خود را به دست فراموشی می سپارد و همه وقت و انرژی خود را برای برطرف ساختن مشکلات زندگی دیگران صرف می کند تا از دست فشارهای روانی که خود از آن ها رنج می برد فرار کند. فردی که به هم وابستگی اعتیاد دارد همانند معتادان مصرفی از کمک کردن به دیگران لذت می برد و احساس آرامش می کند و دچار این توهم است که هر وقت که اراده کند می تواند اعتیاد رفتاری خود را ترک کند.
    • فرد معتاد به علت نداشتن کنترل روی زندگی و راه درست برخورد با مسایل و مشکلات، عذاب می کشد و تصور می کند که اعتیاد رفتاری یا مصرفی می تواند به وی برای مقابله با مشکلات و زندگی هولناکی که دارد کمک کند، هر چند که می داند احساس آرامش و لذت ناشی از اعتیاد بسیار کوتاه بوده و توهمی بیش نیست. بی دلیل نیست که در برنامه های ۱۲قدمی می شنویم که می گویند “رها کن و خودت را به خدا بسپار”. واقعیت این است که انسان اسیر دست سرنوشت است. قدرت و توانایی ما در کنترل دیگران و آینده زندگی خودمان و دیگران بسیار ناچیز و اندک است. برای اینکه بتوانیم بهتر زندگی کنیم بهتر است که واقعیت ضعیف بودن و آسیب پذیر بودن خودمان را بپذیریم و به آن اعتراف کنیم. واقعیت این است که اگر ما به ضعف خود اعتراف کنیم احساس آرامش و آزادی خواهیم کرد. اما فردی که معتاد است برای رسیدن به نقطه ای که بپذیرد به تنهایی و با تکیه به اراده و عزم خود نمی تواند بیماریش را بهبود بخشد و باید از جای دیگری کمک بگیرد و بپذیرد که بیمار است باید راهی طولانی و پر از عذاب را تحمل کند تا به چنین نتیجه ای برسد.             

           

    ۴- مشکلات روانی

    • افرادی که از اعتیادهای رفتاری رنج می بردند معمولاً اعتماد به نفس ضعیفی دارند و از تشویش و دچار تشویش و اضطراب هستند. این گونه معتادان به عنوان یک گروه، برای اینکه بتوانند محیط اطراف و زندگی خود را کنترل کنند، دارای نیاز خاصی هستند و اگر نتوانند آن نیاز خود را برآورده کنند دچار تشویش و اضطراب می شوند. در بیشتر مواقع کسانی که اعتیادهای رفتاری دارند در خانواده­هایی بزرگ شده اند که یکی یا هر والدین آن ها معتاد بوده اند و یا اینکه از لحاظ عاطفی و جسمی مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. والدین معتاد نمی توانند به فرزندان خود محبت و توجه لازم را نشان دهند. والدین معتاد نمی توانند به فرزندان خود اعتماد به نفس و ارزش قایل شدن به خود یاد بدهند. فرزندان این گونه خانواده ها، وقتی بزرگ شدند برای تحمل مشکلات و مسایل زندگی ، به یکی از انواع اعتیادها پناه می برند. آن ها با دیدن رفتار و اعتیاد والدین خود، از آن ها الگو برداری و تقلید می کنند. وقتی فرزند خانواده می بیند که پدرش هر بار که می خواهد به قمارخانه برود با مادر مشاجره و دعوا می کند، یاد می گیرد وقتی که بزرگ شد از قبول مسئولیت رابطه زناشویی شانه خالی کند.
    • رفتارهای ناهنجاری که فرزندان از والدین خود یاد می گیرند در واقع می تواند زمینه را برای نابودی فرزندان در بزرگسالی هموار کند چون میل به اعتیاد در این افراد در واقع از همان کودکی و زندگی در خانواده ای که یکی از والدین یا هر دو آن ها معتاد هستند ایجاد شده است. هر یک از فرزندان در خانواده معتاد تلاش می کنند تا برای مقابله با مشکلات و دنیای آشفته زندگی خانوادگی، راه چاره ای پیدا کنند. هر یک از فرزندان جوان خانواده های آشفته و از هم پاشیده در ممکن است در بزرگسالی، برای اینکه بتوانند در دنیای آشفته ای که با آن دست به گریبان هستند راه نجاتی پیدا کنند به اعتیاد روی می آورند. آن ها با تکرار و ادامه رفتارهایی که برای فرار از مشکلات و مسئولیت ها به آن ها متوسل شده است به تدریج به این گونه رفتار ها اعتیاد پیدا می کند.
    • کودکی که در خانواده ای از هم گسیخته پرورش پیدا می کند و می داند که یکی از راه های در امان ماندن از تنبیه های بدنی ساک ماندن و به اصطلاح بچه خوب بودن است، بچه ای که هیچ وقت از والدین خود چیزی نمی خواهد و همیشه تلاش می کنند تا خواست ها و نیازهای دیگران را برطرف کند ، ممکن است که در بزرگسالی نیز به همین گونه رفتارها ادامه دهد. چنین فردی برای اینکه از دیگران مراقبت و به آن ها خدمت کنند از نیازهای عاطفی و احساسی خود و در موارد بسیاری از دیگر حقوق خود به نفع دیگران صرف نظر می کند. این گونه مسایل چیزهای هستند که وی در کودکی آن را از والدین و اطرافیان خود یادگرفته است. فردی که چنین شخصیتی دارد با ادامه هم وابستگی، ممکن است به مشکلات روحی و روانی بیشتری از جمله افسردگی و تشویش شدید نیز مبتلا شود. در ضمن این احتمال نیز وجود دارد فرزندی در در خانواده معتاد به دنیا آمده و بزرگ شده است ممکن است در جهتی کاملاً مخالف قدم بردارد و با رفتارهای ناهنجار و آشوب طلبانه تلاش کند تا توجه دیگران را به خود جلب کند تا خشم و عصبانیت خود را به دیگران نشان دهد. چنین فردی ممکن است در بزرگسالی به انسانی مسئولیت ناپذیر و بی نهایت غیر قابل اعتماد تبدیل شود.
    • در حالیکه اعتیادی مصرفی در بسیاری از مواقع از هم نشینی با دوستان و آشنایان معتاد و ترغیب و فشار آن ها یا محیطی که فرد در آن زندگی و کار می کند سرچشمه می گیرد، اما در بیشتر مواقع اعتیادهای رفتاری ریشه در کودکی افراد دارند. در بعضی از مواقع علت اعتیادهای رفتاری کاملا مشخص و روشن است مانند مواردی که فرد در دوران کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته باشد. در بسیاری از مواقع چنین افرادی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته اند در بزرگسالی به اعتیاد و بی بند و باری جنسی مببتلا می شوند و هرگز نمی توانند رفتار و رابطه ای نزدیک و دوستانه با جنس مخالف یا حتی همجنسان خود برقرار کنند. کسانی که به رفتار جنسی اعتیاد پیدا کرده اند از چنین اعتیادی به عنوان قدرت نمایی و کنترل کردن دیگران استفاده می کنند، یعنی همان کمبودهایی که فرد در دوران کودکی از آن ها رنج برده است. فردی که دچار اعتیاد پرخوری است شاید در خانواده ای بزرگ شده است که در آن غذا با مساله محبت و دوستی همراه بوده است و چنیین کودکی در بزرگسالی تلاش می کند تا از غذا به عنوان ابزاری برای کنترل استفاده کند و برای عشق ورزیدن یا عذاب دادن خود به پرخوری یا نخوردن غذا اقدام کند. کسانی که اعتیاد رفتاری دارند از لحاظ روانی با انواع مشکلات و مسایل روبرو هستند. اعتیاد در واقع نوعی بیماری است که فرد مبتلا به آن تلاش می کند با مصرف مواد یا اعتیاد رفتاری احساس خلاء و ترس خود را بپوشاند و حواس خود را از مشکلی که دارد با مصرف مواد به چیز دیگری جلب کند.

     

    ۵- اصرار به ادامه مواد

    • بعضی وقت ها در برنامه های ۱۲ قدمی گفته می شود که ” فرد معتاد را نمی توان ترساند”. البته منظور از این گفته این نیست که معتاد از هیچ چیز نمی ترسد بلکه برعکس، وجود فرد معتاد پر از ترس و تشویش است. مساله اینجاست که فرد معتاد حاضر نیست قبول کند که بیماری اعتیاد او را با خطرهای زیاد روبرو می سازد و زندگی خود و اطرافیانش را غیر قابل اداره یا غیر قابل تحمل می کند. از خصوصیات و ویژگی های چشمگیری اعتیادهای رفتاری، اصرا و پافشاری به ادامه رفتاری است که فرد معتاد با آنکه می داند برایش عواقب بد و وخیمی دارد اما به آن ادامه می دهد. وقتی یک رفتار حالت عادت پیدا کند به تدریج دیگر نمی توان آن را کنار گذاشت و عادت آرام آرام به اعتیاد تبدیل می شود و فرد معتاد دچار توهم می شود و نمی تواند واقعیت ها را ببیند. فردی که اعتیاد رفتاری دارد با زندگی در دنیای خیالی خود به رفتاری بیمارگونه خود ادامه می دهد و خود را فریب می دهد و به خود می گوید همه چیز مرتب است و مشکلی وجود ندارد یا حد اقل تصور می کند که رفتار اعتیادی خود را تحت کنترل دارد و هر وقت که بخواهد می تواند آن را کنار بگذارد.
    • در بیشتر مواقع عواقب منفی اعتیادهای رفتاری گریبان گیر اطرافیان فرد معتاد به این گونه رفتارهای می شود. مساله عجیب این است که شخص مبتلا به اعتیادهای رفتاری از انجام این رفتارها ها آرامش می گیرد و لذت می برد در حالیکه که اطرافیان وی از این کار او رنج می برند و عذاب می کشند. برای مثال فردی که به الکل معتاد است برای همسر خود مشکلات فراوانی ایجاد می کند. همسر فرد معتاد به الکل انواع عذاب ها و ناراحتی را تحمل می کند اما خود فرد معتاد هر چند به طور موقت از مصرف الکل لذت می برد و آرامش به دست می آورد. فرد معتاد در انکار به سر می برد: معتاد از هر ترفند و نیرنگی که سراغ دارد برای توجیه رفتار خود و بی اهمیت جلوه دادن بیماری اش و عواقبی که اعتیاد رفتاری برای او داشته است استفاده می کند. در این میان، خانواده فرد معتاد چاره و راه فرار دیگری جز تحمل رفتارهای آزار دهند فرد معتاد ندارد.
    • گفته می شود در خانواده هایی که از هم فروپاشیده است، دیوانه ترین عضو خانواده که قاعده بازی را تعین می کند و به دیگران می گوید که چگونه باید رفتار کنند. این موضوع به خصوص در خانواده هایی که یکی از اعضای آن از اعتیاد رفتاری رنج می برد به خوبی دیده می شود. مشکلاتی که فرد معتادر به اعتیاد رفتاری می تواند برای اعضای خانواده و اطرافیان خود ایجاد کند بسیار زیاد و بسیار ویرانگر است. فردی که به قمار اعتیاد دارد ممکن است خانه ای را که زن و فرزندانش در آن زندگی می کنند مخفیانه به رهن بگذارد تا بتواند به قمار ادامه دهد. این کار شاید دیوانگی به نظر برسد هر چند دیوانگی هم هست اما برای فرد قمار باز فروختن خانه و کارهای دیگری که به او امکان دهد به قماربازی ادامه دهد کاری کاملاً منطقی محسوب می شود چون تصور می کند که پول جمع می کند تا بتواند پول هایی را که تا کنون باخته است به دست بیاورد و به آن امید بسته است که این بار دیگر حتماً برنده خواهد شد. فرد معتاد به قمار نیز همانند دیگر معتادان برای اینکه اقدامات کاملا غیر منطقی و جنون آمیز خود را توجیه کند به انواع بهانه ها متوسل می شود، بهانه هایی که هیچ آدم عاقلی آن ها نخواهد پذیرفت. کسی که به بازی های آنلاین کامپیوتری اعتیاد پیدا کرده است ممکن است آن چنان سرگرم این بازی ها شود که مدرسه و کار خود را به فراموشی بسپارد. چنین فردی ممکن است از کار برکنار شود یا در امتحانات مدرسه یا دانشکاه مردود شود اما با همه مصائب و گرفتارهای به هیچ وجه قبول نمی کند که این گونه گرفتاری هایش نتیجه اعتیاد به بازی های کامپیوتری است. فردی که اعتیاد جنسی دارد بی بند و باری اخلاقی خود را که باعث شده است تا آبرو و حیثیت خود و خانواده اش از بین برود توجهی نشان نمی دهد و برایش این گونه مسایل اهمیتی ندارد. فرد مبتلا به اعتیاد جنسی حتی حاضر است به قیمت جدایی از همسرش و ازهم پاشیده شدن کانون خانواده به اعتیاد جنسی خود ادامه دهد و از اعتیاد خود دفاع کند.
    • یک نکته مهم در مورد افراد معتاد این است که آن ها همیشه برای توجیه رفتارهای خود و جلوگیری از انتقادها و سرزنش های دیگران خود در گرفتاری که به آن مبتلا هستند مقصر نمی دانند بلکه دیگران را عامل بدبختی ها و گرفتاری های خود معرفی می کنند. فردی که اعتیاد جنسی دارد ممکن است که بگوید همسرش با رفتاری های خود باعث شده است تا وی به سراغ زنان برود چون تمایلی به روابط جنسی نداشته و او به خاطر محرومیت از رابطه جنسی با همسرش به سراغ زنان دیگر رفته است. وی برای توجیه خود انواع بهانه ها را می تراشد بدون اینکه حتی یکی از عوامل بدبختی و اعتیاد خود را رفتار و کردار خودش بداند.
    •  انکار کردن احتمالاً بزرگترین مانعی است که باعث می شود فرد معتاد نتواند ا دیگران برای بهبودی از اعتیاد تقاضای کمک کند. وقتی فرد معتاد مصرفی یا رفتاری مشکل و اعتیاد خود را از دیگران پنهان یا آن ها را انکار می کند دلیلی ندارد که از دیگران برای حل مشکلات و اعتیاد خود تقاضای کمک کند. بیماری اعتیاد از جمله بیماری هایی است که فرد بیمار به جای اینکه ناراحتی جسمی خود را با دیگران در میان بگذارد و تقاضای کمک کند و برای درمان به پزشک مراجعه کند بیماری خود را انکار و آن را پنهان می کند و همین انکار باعث می شود تا بیماری او هر روز شدید تر شود. هر شدت اعتیاد بیشتر شود و مشکلاتی که فرد معتاد با آن ها روبروست شدید تر و ویرانگرتر شود، شدت انکار وی نیز افزایش پیدا می کند.

     

    ۶- زندگی نابسامان معتاد

    • خارج از کنترل. این جمله، توصیف واقعی زندگی یک فرد معتاد است. فرد معتاد در واقع آخرین کسی است که به این واقعیت اعتراف می کند که کنترلی روی اعتیاد خود ندارد و انیکه اعتیاد زندگی او و اطرافیانش را غیر قابل ادراه کرده است. در آخرین مراحل اعتیاد که احتمالاً فرد معتاد در یک لحظه نادر و استثنایی به وضعیت نابسامان خود تا حدودی پی می برد و سرانجام به این نتیجه می رسد که اعتیاد باعث شده است تا بیشتر وقت و انرژی خود را در این راه صرف کند. البته این آگاهی لحظه ای به این معنی نیست که او کاملا به این موضوع اعتراف کند که اعتیاد زندگی او را فلج و غیر قابل تحمل کرده است. حتی این احتمال وجود دارد که فرد معتاد تصور کند که اعتیاد تنها عاملی است که باعث می شود تا وی دچار جنون نشود. با وجود این، بعضی وقت ها فرد معتاد به این فکر می افتد که بهتر است اعتیاد رفتاری اندکی کاهش دهد و کمی آرام بگیرد. درست مثل فرد الکلی که هر چند وقت یکبار برای مدتی کوتاه خوردن مشروب را متوقف می کند. بعضی وقت ها فرد معتاد حتی تصمیم می گیرد که اعتیاد خود را کاملاً متوقف کند. اما مساله اینجاست که فرد معتاد از اینکه مبادا اعتیاد خود را برای مدتی طولانی ترک کند، وحشت دارد و به همین علت پس از مدتی کوتاه اعتیاد رفتاری یا مصرفی خود را از سر می گیرد. اعتیاد این گونه افراد به حدی شدید است که خود فرد نیست که درباره اعتیادش تصمیم می گیرد بلکه این اعتیاد است که برای فرد معتاد تصمیم می گیرد.
    • در انجمن های الکلی های گمنام این جمله بر سر زبان هاست: ” مشکل همان گیلاس اول است”. فرد الکلی نمی تواند مشروب خوردن خود را کنترل کند. کافی است که اولین گیلاس مشروب را بخورد تا کنترل خود را از دست بدهد چون با با خوردن گیلاس اول، هوس گیلاس بعدی را می کند و بعد نوبت گیلاس های بعدی و بعدی می رسد تا اینکه کنترل کامل خود را از دست می دهد و از پا می افتد. فردی که به قمار اعتیاد دارد ممکن است واقعاً بخواهد که از این رفتار ویرانگر دست بردارد. ممکن است که وی بارها به زن و فرزندان خود قول دهد که دیگر به قمار خانه نخواهد رفت اما متوجه می شود که نمی تواند به وعده خود عمل کند چون اسیر دست اعتیاد و اجبار است. وی به علت اعتیاد نمی تواند به قول خود عمل کند.
    • راه هایی که اعتیادهای رفتاری می تواند به زندگی خود فرد معتاد  و اطرافیان وی ضربه وارد کند بسیار زیاد و بسیار غم انگیز است. از دست دادن شغل، از هم پاشیدن کانون خانواده، تیره شدن روابط، از بین رفتن سلامتی، آس و پاس شدن، تنهای و منزوی شدن به علت ادامه رفتار وسواسی از جمله عواقب خطرناک اعتیادهای رفتاری است. رفتارهایی که فرد معتاد نمی تواند از چنگ آن ها فرار کند در زندگی او اولویت پیدا می کنند و همه کارها و مسئولیت هایی دیگری که فرد بر عهده دارد در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند یا به دست فراموشی سپرده می شوند. فرد معتاد کارهایی انجام می دهد که مواقعی که هوشیارتر است از انجام آن ها احساس شرمندگی می کند. به یاد قول هایی می افتد که به فرزندانش داده است و به وعده خود عمل نکرده یا اینکه به یاد پولی می افتد که از کیف همسرش دزدیده است. احساس شرمندگی و سرافکندگی فرد معتاد واقعی است. فردی که از اعتیاد به هم وابستگی رنج می برد شاید در تمام طول عمر خود رابطه ای جدی با کسی نداشته است وقتی به تنهایی خود و پوچ بودن زندگیش فکر می کند ممکن است در مواقعی فکر خودکشی به سرش بزند. غم و اندوه از جمله عوارض و عواقب اعتیاد های رفتاری است. آن ها از رفتاری لذت برده اند که در پایان چیزی جز سرخوردگی، ناامیدی و از هم پاشیدگی زندگی برای آن ها به ارمغان نمی آورد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد